، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره

سیدمحمدحسین... عزیز دل مامان و بابا

.....

پنجشنبه من و تو و بابایی با عمه جون رفتیم نمایشگاه کتاب درواقع تنها هدفمون خرید برای شما گل پسر بود... کلی کتاب و cd واست خریدیم؛ امیدوارم به دردت بخورن و بتونی بهترین استفاده رو ازشون ببری... شبش هم رفتیم آبشار تهران و شام رو اونجا خوردیم... حیف که خیلی خسته بودیم و نتونستیم تو رو زیاد بگردونیم؛ من هنوز بابت این مساله عذاب وجدان دارم...   روز شنبه(پریروز) برای اولین بار برات نوبت گرفتیم که ببریمت آرایشگاه کودک... قبل از این همیشه خودم موهاتو مرتب میکردم، اما جدیداً خیلی مقاومت میکنی و به هیچ طریقی نتونستم بازم موهاتو مرتب کنم... ساعت 8.5 نوبت داشتیم... آرایشگاه موکا طبقه چهارم مرکز خرید پارسیان بود، ما تقریباً 45...
22 ارديبهشت 1393

فردا 13 ماه و نیمه میشی!

گل پسر قند عسل مامان فقط اومدم چند سطر از شیرین کاریهات بنویسم و برم... تا سوار تاکسی میشیم میری سروقت کیف من و دنبال پول میگردی که بدی به راننده، بعدشم منتظر بقیش میشی... دیروز پول پیدا نکردی کارت عابر بانکمو درآوردی گرفتی رو به راننده!!! خدارو شکر خییییییلی دست و دلبازی هرچی میخوری به دیگران هم تعارف میکنی... حتی در اوج تشنگی هم که باشی حتماً آب رو تعارف میکنی! خیلی خوب میتونی با دیگران ارتباط برقرار کنی و خیلی اجتماعی هست؛ یعنی کارهایی انجام میدی که توجه جمع رو به خودت جلب میکنی، حالا یا با دالی بازی، یا دس دسی، یا تعارف چیزهایی که داری! اگر هم جایی کسی به تو حتی یه آبنبات بده تو هم درعوض یه چیزی بهش میدی! مثلاً چند روز پیش ماش...
22 ارديبهشت 1393

جمعه فراموش نشدنی

جمعه هفته پیش 12 اردیبهشت خونه خاله اشرف برای ناهار دعوت بودیم، عصر آقایون رفتن توی حیاط هواخوری، تو هم حسابی تو باغچه مشغول گل بازی و آب بازی بودی، منم گذاشتم حسابی بازی کنی... سر تاپا خیس و گلی بودی؛ اما معلوم بود که خیلی داره بهت خوش میگذره... بعد از مدتی که دیدم حسابی خسته شدی تو رو آوردم تو خونه، لباسهاتو عوض کردم؛ اینقدر خسته بودی که نمیتونستی نیم پله جلوی آشپزخونه رو بیای بالا، به محض اینکه گذاشتمت روی پام خوابت برد، اما متاسفانه به دلیل خواب سبکی که داری هنوز سیرخواب نشده بودی که بیدار شدی... برای اینکه مرحمت کنی و غذاتو بخوری یه دور هم سینک ظرفشوییشونو آب ریختیم و همزمان با غذا خوردن یه عالمه دیگه هم آب بازی کردی... دم غروب...
22 ارديبهشت 1393
1